اروتیسیسم، نزدیکترین سوژه به زندگی ست؛ نزدیکتر از فلسفه یا هر چیزی شبیه به آن.
مارسل دوشان
مجموعهی «شیله در تهران» که بخشی از پروژهی «تاکسیکوتوپیا» در استودیو بارهن و دربارهی بدن، جنسیت و سکسوالیته در ایران است، نخست با استفاده از راپید، آب مرکب و قهوهی سوخته شدهی زیرسیگاریهای کافههای تهران و در فاز دوم با بازطراحی دیجیتال بدن زن در عکسهایی مستند از تهران، به چالشهایی اشاره میکند که بدن زنانه در جامعهی ایران با آنها روبرو ست؛ اجرای دوبارهی بدنهای درهم رفتهای که شیله صد سال پیش خلق کرد، توجه به بدنهای تحت فشار و در بند شدهی ایرانیان به ویژه زنانی ست که در انبوه مشکلات سیاسی – اجتماعی و در خیابانهایی که قرار بود اتوپیا باشند اما مسموم و خستهاند، به فراموشی سپرده شدند. ممنوعیت هنر اروتیسم در ایران به پنهان کردن بدن زن از سطح شهر، چه با جداسازی جنسیتی فضاهای شهری و چه با حجاب اجباری، رسیده است که بخشی از فرآیند منضبط کردن بدن زنانه و سرکوب زنان است.
باید بدانیم هنر اروتیک نمایش اندام جنسی یا عمل جنسی نیست. برای نمونه مجسمهها و نقوشی که از فالوس در فرهنگهای پریمتیو وجود دارد، در زمرهی این بیان هنری نیستند. یکی از پایههای هنر اروتیک، تقابل میان منطق و غریزههای شهوانی ست. هنر اروتیک بیش از آن که به تمایلات جنسی بپردازد، از چالشهای اجتماعی در اینباره میگوید و پیش از آن که به دنبال نمایش لذتجویی باشد، در تلاش برای فهم رابطهی لذت جنسی با فرهنگ و جامعه است. یکی از نگرشهای نادرست به هنر اروتیک – که آن را به «هنر تنکامه» برگردان کردهاند – نسبت دادن فرم یا محتوای آن به پورنوگرافی ست. باید توجه داشت تفاوتهای این دو وابسته به قضاوتهای اخلاقی خانواده، نهاد مذهب، جامعه و حکومت نیست. آلیس ماهون در کتاب اروتیسم و هنر، این چهار ویژگی را، مهمترین مرز هنر اروتیک با پورنوگرافی میداند:
- هدف اصلی تولیدکنندهی هنر اروتیک برخلاف پورنوگرافی، کسب سرمایه نیست.
- هدف اصلی مخاطب هنر اروتیک، برخلاف پورنوگرافی، ارضای نیازهای جنسی نیست.
- هنر اروتیک برخلاف پورنوگرافی، قصد انتقاد از جامعه، فرهنگ، سیاست و دین را نیز دارد.
- هنر اروتیک برخلاف پورنوگرافی به رابطهی سکسوالیته و بدن با روانشناسی، جامعهشناسی و زیباییشناسی توجه میکند و قصد فروکاهیدن بدن را به ابژهی جنسی ندارد.
با همهی این تفاوتها، ریشهی نگاه منفی جامعه به عناصر فرمال هنر اروتیک به اوایل سدهی نوزدهم باز میگردد. یعنی زمانی که عریانی بدن، بیپروایی جنسی و گرایشهای متفاوت جنسی، نمادهایی از جوامع بدوی و بربریت لقب گرفت و پوشاندن بدن، حیا و تکهمسری، به عنوان نشانههای تمدن معرفی شد. بخش مهمی از این روند در تقابل خودخواستهی غربِ تازه صنعتی شده با شرق کهن بود؛ یک مرزبندی آشکار با چنددههزار سال تاریخ که هنر اروتیک نیز وامدار تمدنهایی از آن بود. برای نمونه بارقههایی از هنر اروتیک را در متون باستانی هندو، تصویرسازیهای شونگا در ژاپن و حتا نگارگریهای ایران میتوان جستجو کرد.
در اواخر سدهی نوزدهم بود که هنرمندان در غرب به شکل متفاوتی به بدن برهنه نگاه کردند و به جای نمایش فرم ایدهآل بدن و تاکید بر لذتجویی، بدن و موقعیت آن در جامعه را درست مانند واقعیت به تصویر کشیدند. در آغاز، پست امپرسیونیستها در انتقال تصویر بدن از فرم شهوانی کلاسیک به آنچه که وجود داشت، پیشرو بودند. بعد از آن و در سدهی بیستم هنرمندان از بدن به عنوان یک مدیوم هنری و با هدف نمایش فشار سیستماتیک بر بدن از سوی خانواده، جامعه، جکومت، دین، رسانه و تکنولوژی استفاده کردند. توجه اکسپرسیونیسم با تاکید بر اهمیت تصور هنرمند از بدن و همچنین آثاری که با رسانههای ویدیو آرت و پرفورمنس آرت خلق شد، در مخالفت با تحدید و تهدید بدن و آزادیهای جنسی، یکی از رویکردهای قابل توجه در تاریخ هنر اروتیک است. هنرمندان اروتیک آرت میکوشند نشان دهند فشار بر بدن توسط اعمال قانون، راهی موثر برای پیشبینی و کنترل موقعیت بدن در جامعه است. هنر اروتیک میتواند آزاد کردن بدن و مسئلههای مرتبط با آن چون جنسیت و سکس را از فشار طبقهی قدرت، به سوژهی مورد توجه افکار عمومی بدل کند، بدنی که به قول میشل فوکو، حالا زندانیِ روح شده است.
در جامعهی ایران، افزون بر غلبهی قوانین شریعت، فشار مضاعفی از سوی عرف بر بدنها وارد میشود که بیش از همه زنان و دگرباشان جنسی را هدف قرار میدهد. اکنون زنان ایرانی با همراهی مردان آزادیخواه، بیش از پیش به مقاومت علیه پدرسالاری سنتزدهی ایران در همراهی با شریعتخواهی بنیادگرا پرداختهاند؛ دو عامل تاریخی-ایدئولوژیک که مهمترین عامل سرکوب بدن زن در ایران و محدودیتها، تابوها و مجازاتهایی ست که آن را هدف قرار میدهد. بر همین اساس در این مجموعه سعی شده تا بیان شخصی هنرمند از این جملهی رابرت رائوشنبرگ مقابل دیدگان مخاطب قرار گیرد: کار هنرمند این است تا شاهدی بر زمان خود باشد.
ندا آناهید